کوددهی و تغذیه در پرورش نشای توپی(1)

 

کوددهی در شرایط پرورش نشای توپی در گلخانه مشکل است. مواد غذایی موجود در حجم بسیار کم سلول‌های سینی شنا به‌سرعت تخلیه می‌شود، اسیدیته محیط به‌سرعت تغییر می‌کند و تشکیل نمک‌ها باعث صدمه به سیستم ریشه دانهال‌های حساس می‌شود. یک الگوی خاص کوددهی نمی‌تواند برای کلیه محصولات مناسب باشد. حتی در مورد یک محصول نیز میزان کود و فرمولاسیون آن باید بر اساس مرحله رشد، سرعت رشد موردنظر و تغییر اسیدیته در محیط باشد. زمانی که فقط یک محصول مثل گوجه‌فرنگی در گلخانه کشت داده می‌شود، کوددهی مشکلات کمتری دارد. وقتی که یک کشاورز تعداد گونه‌های زیادی از گیاهان فصلی را در اندازه‌های مختلف و در مراحل مختلف رشد دارد، برنامه کوددهی پیچیده‌ای پیش رو دارد.
چرا فقط از یک نوع کود استفاده نمی‌شود؟ این روشی است که سال‌ها برای پرورش دانهال‌ها از آن استفاده می‌شود. مشکلات استفاده از این فلسفه به سه عامل باز می‌گردد: دسترسی به مواد غذایی، بالانس بین مواد غذایی و کنترل رشد گیاه توسط مواد غذایی به طور روزانه. دسترسی به مواد غذایی توسط اسدیته محیط کنترل می‌شود. برای آمیخته‌های بدون خاک، تمام عناصر غذایی بین اسیدیته 5/5 و 5/6 قابل‌استفاده هستند. اما در یک سلول کوچک، اسیدیته محیط کشت ثابت نیست و تحت‌تأثیر قلیائیت آب، وجود آهک در محیط کشت، نوع کود و خود گیاه قرار می‌گیرد. سلول‌های کوچک سینی، ظرفیت بافری کمی دارند که قسمتی از آن به دلیل اندازه کوچک سلول، اندازه کوچک ذرات و استفاده از پیت ماس است که نسبت به خاک خاصیت بافری کمتری دارد. اگر فقط از کود استفاده شود، برخی از عناصر غذایی بیش از حد زیاد شده و در مورد برخی دیگر، کمبود ایجاد خواهد شد.
درگذشته آمیخته‌های محیط کشت، مواد غذایی زیادی برای دانهال‌ها داشتند و برای تغذیه آنها تا زمان انتقال نشا، به‌اندازه کافی آهک و فسفر اضافه می‌شد. این کارها قبل از به‌وجودآمدن تکنولوژی تولید نشای توپی انجام می‌شد. امروزه آمیخته‌های تجاری برای نشای توپی، علاوه بر مواد غذایی (به‌ویژه فسفر) کمتر، آهک کمتری دارند تا اسیدیته در حد 5/5 نگه داشته شود؛ بنابراین باید کوددهی را بلافاصله پس از کاشت بذر (یا در 10 روز اول) شروع کرد و تا زمان انتقال نشا ادامه داد. رشد نشای توپی را می‌توان با آزمایش دقیق نوع کود مورداستفاده، زمان کاربرد و مقدار آن کنترل نمود.

برهم‌کنش مواد غذایی با آب و کیفیت محیط کشت:

برنامه کوددهی ابتدا به کیفیت آب و محیط کشت بستگی دارد. کیفیت آب از سه نظر دارای اهمیت است: قلیائیت، نمک‌های محلول یا EC و عناصر غذایی موجود در آب. قلیائیت که شامل ظرفیت بافری آب است، اهمیت بیشتری نسبت به اسدیته آب دارد. هرچه میزان قلیائیت آب آبیاری بیشتر باشد، بی‌کربنات بیشتری دارد که می‌تواند یون هیدروژن محیط را خنثی کند. در نتیجه باعث افزایش pH محیط می‌شود. آبیاری نشاها با آب قلیایی، همانند افزودن آهک به محیط کشت است. از اسید می‌توان برای خنثی‌سازی قلیائیت بالای آب آبیاری استفاده نمود. مقدار نمک‌های محلول در آب نباید بیشتر از 75/0 میلی موس باشد. نمک‌های محلولی که در آب، محیط و کودها وجود دارند، از نمو ریشه‌ها جلوگیری کرده و باعث پوسیدن آنها می‌شوند. مقدار مواد غذایی موجود در آب را باید حتماً مدنظر قرارداد.
کیفیت محیط کشت نیز بر کنترل اسیدیته، نمک‌های محلول و میزان مواد غذایی تأثیرگذار است. در آمیخته‌های بدن خاک با پایه پیت، اسیدیته پایین (5/4-4) است و باید آن را با افزودن آهک بالا برد. اندازه ذرات آهک و مقدار کاربرد آن تعیین‌کننده سرعت افزایش pH و ثابت شدن آن است. برخی از آمیخته‌های نشای توپی در خود آهک ندارند، درحالی‌که برخی دیگر دارای مقادیر زیاد آهک هستند. برای تعیین اینکه بدانید آهک با محیط کشت نشای توپی شما چه می‌کند، محیط کشت را در دوهفته اول آبیاری بررسی کنید. میزان نمک‌های محلول محیط کشت باید کمتر از 75/0 میلی موس (عصاره 2:1) باشد. مقدار کودهای استارتر اضافه شده برای رشد اولیه دانهال‌ها، تا حد زیادی تعیین‌کننده مقدار نمک‌های محلول موجود درآمیخته است. نتایج آزمایش‌ها مربوط به محیط کشت را بررسی کنید تا ببینید چگونه مقدار نمک‌های محلول و عناصر غذایی، نمک‌های محلول را تشکیل می‌دهند.
هرچه ظرفیت تبادل کاتیونی(CEC) محیط بیشتر باشد، قابلیت نگهداری عناصر بیشتر بوده و آنها را برای استفاده دانهال‌ها فراهم‌تر می‌کند. در نهایت اینکه، تخلخل محیط کشت بر تعداد دفعات آبیاری و آبشویی عناصر نیز تأثیرگذار است. اینکه چگونه کشاورزان این آب را به کار می‌برند، تعیین‌کننده مقدار آبشویی مواد است. پرورش‌دهنده‌ای که محیط کشت را “خیس” نگه می‌دارد، آبیاری بیشتری نسبت به پرورش‌دهنده‌ای که محیط کشت را “خشک” نگه می‌دارد، انجام می‌دهد و در نتیجه آبشویی بیشتری ایجاد می‌کند.
اسیدیته محیط کشت توسط قلیائیت آب و آهک کنترل می‌شود. پس از کاشت نیز واکنش اسیدی یا قلیایی کودهای حل شده در محیط رشد، اسیدیته محیط را کنترل می‌کنند. اسیدیته آمیخته‌های بدون خاک با پایه پیت باید بین 5/5تا 5/6 باشد تا عناصر آن قابل‌استفاده شوند. در آمیخته‌های با پایه خاک، دامنه اسیدیته باید بین 6 تا 7 باشد. اگر اسیدیته محیط خارج از این دامنه باشد، برخی از عناصر برای گیاهان غیرقابل‌دسترس شده و فراهمی برخی دیگر به حدی زیاد می‌شود که برای گیاه حالت سمیت پیدا می‌کنند.
تمام کودها از نمک‌های محلول تشکیل شده‌اند و به نمک‌های محلول در آب و محیطی اضافه می‌شوند که ریشه‌های دانهالهای جوان در آن قرار دارند. اگر سطح کل نمک‌های محلول در آب بیش از حد پایین باشد (کمتر از 5/0 میلی موس، در عصاره 2:1)، مواد غذایی به‌اندازه‌ای نیست که بتواند رشد دانهال‌ها بسیار زیاد شود. در غلظت‌های بالاتر نمک‌های محلول، از رشد ریشه‌ها جلوگیری به عمل می‌آید و رشد کل گیاه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. مقدار کودی که هر بار در اختیار دانهال‌ها قرار می‌گیرد و همچنین سطح کل نمک‌های محلول در محیط کشت از اهمیت زیادی برخوردار هستند. مهم‌ترین دلیل استفاده از کود، افزودن مواد غذایی موردنیاز دانهال‌ها در زمان مناسب است. البته ممکن است آب و محیط کشت مقداری از آن را تأمین نمایند و این برنامه تغذیه است باید بقیه را تأمین کند.

کوددهی پس از کاشت

عناصر:

نیتروژن:

نیتروژن در گیاه برای ساختن آمینواسیدها، پروتئین‌ها، آنزیم‌ها و کلروفیل مورداستفاده قرار می‌گیرد. سه فرم از نیتروژن در کودها وجود دارد: اول نیتروژن نیتراتی(NO3)، دوم نیتروژن آمونیومی یا آمونیاکی(NH4+) و سوم اوره (NH2-CO-NH2). به نظر می‌رسد اوره شبیه آمونیوم باشد؛ چون اوره
باید به آمونیوم تبدیل شود تا برای گیاه قابل‌استفاده گردد. نیترات به‌راحتی به‌وسیله ریشه جذب می‌شود، در داخل گیاه تحرک زیادی دارد و می‌تواند در مقادیر بالا و بدون ایجاد سمیت در گیاه ذخیره شود. بااین‌حال برای اینکه نیترات داخل گیاه مصرف شود ابتدا باید به فرم آمونیوم(NH3) احیا شود(از طریق احیای نیترات). مقداری از NH4 می‌تواند به طور مستقیم به‌وسیله ریشه جذب شود، اما مقدار زیادی از آن باید قبل از جذب توسط ریشه‌ها، به‌وسیله باکتری‌های موجود در خاک به نیترات تبدیل شود. تغییر از حالت NH4 به NO3 توسط باکتری‌ها، وابسته به دما و اسیدیته خاک است. دمای پایین (پایین‌تر از 15 درجه سانتی گراد) و اسیدیته پایین (کمتر از 5/5) به طور معنی‌داری این تبدیل حالت را کاهش می دهد و مسمومیت ناشی از آمونیوم رخ می دهد. سمت اعظم آمونیومی که مستقیماً به‌وسیله ریشه جذب می‌شود به ترکیبات آلی موجود در ریشه می‌چسبد. گیاه تنها می‌تواند مقدار کمی از آمونیوم را بدون تحمل هرگونه سمیتی جذب کند.
در گیاهان نسبت نیترات احیا شده در ریشه‌ها با افزایش دما و سن گیاه افزایش می‌یابد. میزان جذب کاتیون‌ها نیز بر این تناسب اثر می‌گذارد
. پتاسیم به‌عنوان یک کاتیون همراه، باعث تسریع جابه‌جایی نیترات و پتاسیم در شاخسارها می‌شود و در همین حال، احیای نیترات در ریشه‌ها نسبتاً کاهش می‌یابد. برعکس، وقتی کلسیم به‌عنوان کاتیون همراه باشد، احیای نیترات در ریشه‌ها افزایش می‌یابد. به این معنی که وقتی کلسیم همراه نیترات باشد، ریشه‌ها می‌توانند بیشتر از آن برای خود استفاده نمایند و بنابراین وزن خشک ریشه‌ها افزایش می‌یابد. وقتی پتاسیم همراه نیترات باشد، شاخه‌ها نسبت به ریشه‌ها رشد بیشتری دارند، در نتیجه باعث افزایش وزن خشک شاخساره می‌شود.
وقتی نیتروژن کل افزایش پیدا می‌کند، کربوهیدرات‌های ذخیره‌ای کاهش می‌یابند، اما مقدار لیگنین (ترکیبی در دیواره سلولی) افزایش می‌یابد. سطوح بالای نیتروژن با پتاسیم در رقابت است(2N:1K) این نسبت در بارگیری ساکارز در آوند آبکش گیاه اهمیت دارد. مقدار بالای آمونیوم (بالاتر از PPM 10)مانع از جذب کلسیم و مس می‌شود. زمانی که آمونیوم از جذب کلسیم جلوگیری به عمل می‌آورد، سرعت رشد شاخه نسبت به ریشه افزایش‌یافته، برگ‌ها و ساقه‌ها باریک و به رنگ سبز تیره درمی‌آیند.


پی‌بردن به کمبود نیتروژن سخت نیست. رنگ‌دانه‌های سبز کلروفیل به سبز روشن و گاهی به زرد (کلروسیس) تغییر رنگ پیدا می‌کنند. در برگ‌های مسن‌تر زردی زودتر رخ می‌دهد؛ چون نیتروژن یک عنصر متحرک است. بعضی از گیاهان فصلی به طور عادی به رنگ قرمز یا برنزه هستند (تاج خروس، بگونیا، حسن یوسف) و وقتی در این گیاهان کمبود نیتروژن رخ می‌دهد، به‌جای رنگ قرمز تیره به رنگ قرمز روشن یا حتی صورتی درمی‌آیند. در گل جعفری نقطه‌های قرمز غیرطبیعی در برگ‌های پایینی ظاهر می‌شود و کل گیاه از رشد باز می‌ماند.
علائم مسمومیت آمونیوم در اطلسی عبارت‌اند از: کلروز حاشیه برگ‌های پیر و لوله شدن حاشیه برگ‌ها به سمت بالا. در برگ‌های مسن‌تر شمعدانی، کلروز بین رگبرگی ایجاد می‌شود و در ناحیه کلروزه شده لکه‌های قرمز توسعه می‌یابند. برای گیاهان مختلف توالی علائم کلی مسمومیت آمونیوم با پژمردگی برگ‌های پیر آغاز می‌شود و حتی گاهی این برگ‌ها (بدون پژمردگی) متورم می‌شوند. برگ‌های متأثر از سمیت آمونیوم ضخیم و چرمی شده و کلروز در برگ‌های پیر توسعه پیدا می‌کند. این کلروز در بعضی گونه‌ها بین رگبرگ‌هاست ولی در بسیاری از گیاهان به‌صورت غیرمنظم و بدون الگوی خاصی دیده می‌شود. نکروزه شدن بلافاصله پس از کلروز در برگ‌های پیر آغاز می‌شود. تمام نشانه‌ها از سمت برگ‌های مسن‌تر آغاز و به سمت برگ‌های جوان‌تر می‌رود. انتهای ریشه‌ها هم در مقادیر بالای آمونیوم از بین می‌روند. اغلب رنگ قهوه‌ای مایل به قرمز در نوک ریشه‌های در حال مردن پیشروی می‌کند. حسن یوسف، ستاره‌ای، شمعدانی، اطلسی، سلوی و آهار از گیاهان فصلی هستند که به سمیت آمونیوم حساس هستند.
برای حل مشکل کمبود نیتروژن، کوددهی با کودهای نیتروژنی را به طور منظم انجام دهید. نحوه کوددهی به نوع گیاه و مرحله رشد آن بستگی دارد. برای ازسرگیری رشد گیاه، تغذیه می‌تواند به میزان ثابت (با هر دور آبیاری) یا افزایش غلظت کود (برحسب ppm) صورت پذیرد.غلظت نمک‌های محلول را بین 5/0تا2/1 میلی موس (عصاره2:1) نگه دارید. نور زیاد (بیشتر از 3000 فوت کندل یا 32280 لوکس) و دمای بالا (بیشتر از 24 درجه سانتی گراد) می‌تواند سریعاً سطح نیتروژن موجود را کاهش دهد. برای جذب نیتروژن توسط گیاه، از سالم بودن ریشه‌ها و رشد آنها مطمئن شوید.
برای حل مشکل سمیت ناشی از آمونیوم، دمای خاک در زمان استفاده از کودهای حاوی آمونیوم یا اوره، باید بالاتر از 18 درجه سانتی گراد باشد. اسیدیته خاک برای تبدیل آمونیوم به نیترات باید بالاتر از 5/5 باشد. برای کاهش میزان آمونیوم در برنامه تغذیه می‌توان با جایگزین‌کردن آن با کودهای حاوی نیترات، کاهش غلظت و دفعات کاربرد و آبشویی عمل نمود. سمیت ناشی از آمونیوم در زمستان بیشتر از تابستان و در مناطق شمالی بیشتر از مناطق جنوبی است.

پتاسیم:

پتاسیم یکی از مهم‌ترین عناصر موردنیاز گیاه است. این عنصر در رشد سلولی، سنتز پروتئین، فعال‌شدن آنزیم‌ها و فتوسنتز نقش عمده‌ای دارد. پتاسیم به‌عنوان حامل عناصر غذایی و کربوهیدرات‌ها در بین غشای سلولی عمل می‌کند. به‌عنوان یک حامل، مسئول حمل ساکارز در آوند آبکش نیز می‌باشد. به این صورت مه محصولات حاصل از فتوسنتز را به برگ‌ها، گل‌ها، بذرها، میوه‌ها و ریشه‌ها منتقل می‌کند. پتاسیم نقش مهمی در ایجاد پتانسیل اسمزی سلول‌ها و بافت‌ها (تورگر) و باز و بسته‌شدن روزنه‌های برگ ناشی از تغییر فشار اسمزی (و فتوسنتز) دارد. در غلظت‌های زیاد پتاسیم گیاهان می‌توانند تحمل به تنش خشکی را با کاهش کمتری در فتوسنتز داشته باشند.
جذب پتاسیم بسیار انتخابی و وابسته به فعالیت‌های متابولیکی گیاه است. پتاسیم در گیاهان متحرک بوده و به‌اندازه نیتروژن و کلسیم موردنیاز گیاه است. گیاهانی که کمبود پتاسیم دارند نسبت به سرما و بیماری‌های قارچی مستعدتر هستند.
اولین نشانه کمبود پتاسیم، توسعه کلروز در حاشیه برگ‌های مسن‌تر است. در بعضی از گیاهان مانند گ.چه فرنگی ممکن است به‌صورت لکه‌های بزرگ زردرنگ در برگ‌های مسن‌تر ظاهر شود این لکه‌های کلروزه سریعاً نکروزه می‌شوند. این تغییر گاهی چنان سریع است که کلروز تشخیص داده نمی‌شود. در اغلب گیاهان، نکروز در حاشیه برگ‌ها و به‌ویژه در نوک برگ‌ها رخ می‌دهد. در گیاهانی که کلروز روی برگ مشاهده می‌شود، نکروز هم دقیقاً روی همان نقطه دیده می‌شود. این علائم از برگی به برگ دیگر منتقل شده و در نهایت در کل گیاه مشاهده می‌شود.
مشکلی که در گیاهان در فصلی با رنگ ریزه‌های قرمز مانند بگونیا، حسن یوسف و تاج خروس (سلول یا) دیده می‌شود این است که هم در کمبود نیتروژن و هم در کمبود پتاسیم، برگ‌های پایینی گیاه از قرمز پررنگ به قرمز کم‌رنگ و صورتی تغییر رنگ می‌دهند. در گل جعفری و سلوی، نقاط زرد مایل به نارنجی در برگ‌های پایینی و در لبه آنها پدید می‌آید. در گل جعفری ممکن است دمبرگ‌ها خیلی کوتاه باقی بمانند و برگ‌های پایینی به سمت پایین پیچش پیدا کنند. در کمبود پتاسیم، گیاه شدیداً حالت بوته‌ای پیدا می‌کند.
برای برطرف‌کردن کمبود پتاسیم باید با تهیه یک برنامه تغذیه مناسب، میزان پتاسیم را تقریباً برابر با نیتروژن و کلسیم در نظر گرفت. پتاسیم خیلی سریع آبشویی می‌شود و باید مرتب توسط برنامه تغذیه جایگزین شود. میزان زیاد نیتروژن(2N:1K) و سدیم مانع جذب پتاسیم توسط گیاه می‌شود. به این منظور باید کیفیت آب را بررسی کنید و میزان سدیم آن را کمتر از 40 پی‌پی‌ام نگه دارید. اگر میزان پتاسیم خیلی زیاد باشد، مانع جذب نیتروژن، کلسیم و منیزیوم می‌شود. در شرایط سرما و هوای ابری، پتاسیم بیشتر از کلسیم جذب می‌شود و تعادل را به هم می‌زند.

فسفر:

مقادیر کافی فسفر برای توسعه ریشه، رشد سریع شاخه‌ها و کیفیت مناسب گل اهمیت زیادی دارد. فسفر به‌آسانی توسط ریشه جذب می‌شود و در گیاه ذخیره می‌گردد. بزرگ‌ترین نقش فسفر در گیاه در ترکیبات انرژی‌زا مانند ATP است که گیاه برای سوخت‌وساز نیاز مبرمی به آن دارد.
معمولاً در تولید محصولات گلخانه‌ای، کشاورزان گرایش به مصرف بی‌رویه کودهای فسفره دارند. فسفر فقط به‌اندازه 1/0تا2/0 مقدار نیتروژن و پتاسیم موردنیاز است. از سوی دیگر فسفر در محیط کشت‌های بدون خاک به‌شدت آبشویی می‌شود. مطالعات نشان داده است که فسفر در محیط‌های کشت خاکی آبشویی نمی‌شود؛ اما بیش از 40 درصد آن در محیط‌های کشت بدون خاک با پایه پیت آبشویی می‌شود. قسمت اعظم فسفر می‌تواند به‌صورت پیش کاشت و به‌صورت سوپر فسفات (0-20-0) که حاوی 50 درصد گچ (سولفات کلسیم) است یا سوپر فسفات تریپل (0-44-0) که گچ ندارد به کار می‌رود. سوپر فسفات معمولی به‌صورت پودر و سوپر فسفات تریپل به‌صورت دانه‌های درشت در بازار عرضه می‌شود. نوع سوپر فسفات معمولی برای آمیخته‌های تولید نشای توپی و سینی مناسب‌تر است، چون شانس بهتری برای توزیع یکنواخت آن در هر سلول کوچک دارد.
در تولید نشای توپی به دلیل دفعات زیاد آبیاری و همچنین پایین بودن CEC آمیخته‌های موجود، باید فسفر را به‌صورت تکمیلی و در مقادیر کم در برنامه تغذیه گنجاند. کشاورزان از فسفریک اسید برای خنثی‌کردن قلیائیت آب استفاده می‌کنند، در این صورت دیگر احتیاجی به اضافه‌کردن کودهای فسفره نیست. کاربرد تقریباً 63 گرم اسید فسفریک 85درصد در 1000 لیتر آب، حدود 36 پی‌پی‌ام فسفر تأمین می‌کند. این مقدار اسید فسفریک می‌تواند حدود 90 پی‌پی‌ام یا قلیائیت 5/1 میلی اکی‌والان بر لیتر را خنثی کند.
جذب فسفر توسط ریشه در دمای پایین خاک (پایین‌تر از 13 درجه سانتی گراد) و در اسیدیته بالا (بالاتر از 5/6) به میزان زیادی کاهش می‌یابد. افزایش 3 درجه سانتی گراد در دمای خاک یا کاهش اسیدیته محیط کمتر از 5/6 گیاه را قادر می‌سازد که در این شرایط رشد کند و به‌راحتی فسفر بیشتری را جذب کند. مقادیر بیش از حد فسفر می‌تواند توانایی جذب و کاربرد برخی عناصر ریزمغذی را کاهش دهد.
از نشانه‌های کمبود فسفر می‌توان به تغییر رنگ برگ‌ها به سبز تیره همراه با توقف رشد هوایی گیاه در کمبودهای شدی اشاره کرد. تشخیص علائم کمبود فسفر سخت است مگر اینکه یک گیاه سالم در کنار گیاه دچار کمبود قرار گیرد تا بتوان آن‌ها را مقایسه کرد. نشانه بعدی در برخی گیاهان مانند گوجه‌فرنگی، وجود رنگ‌دانه‌های ارغوانی در برگ‌های پیر و خصوصاً در زیر برگ‌ها است. تعداد محدودی از گیاهان این تغییر رنگ را نشان نمی‌دهند. در مرحله بعد، کلروز برگ‌های مسن‌تر رخ می‌دهد که پس از مدتی به حالت نکروزه درمی‌آیند. این علائم در گیاه به سمت بالا حرکت می‌کند. در گیاهان فصلی قرمزرنگ، نقاط ارغوانی سوخته روی برگ‌های پیر ظاهر می‌شود. در گل جعفری، حاشیه برگ‌ها به رنگ قرمز درمی‌آید.
برای برطرف‌کردن کمبود فسفر باید همراه با برنامه تغذیه، از کودهای مکمل 20-10-20 یا کودهای مشابهی که حاوی فسفر هستند استفاده نمود. ادامه برنامه تغذیه با کودهای 13-2-13 یا 14-014 نمی‌تواند مقدار کافی فسفر را در برخی شرایط خاص (دمای بالا یا نور زیاد) برای گیاه تأمین کند. تعیین میزانم اولیه فسفر در بستر کشت با تست‌های آزمایشگاهی میسر است. برای اینکه فسفر بهتر در اختیار گیاه قرار گیرد باید اسیدیته را در حد 5/6- 5/5 نگه داشت. همچنین باید خاک به‌اندازه کافی گرم باشد تا ریشه بتواند فسفر را جذب نماید. برای خنثی‌کردن قلیائیت آب و رفع کمبود فسفر می‌توان از اسید فسفریک استفاده نمود.

کلسیم:

کلسیم نقش مهمی در دیواره سلولی و استحکام غشای سلولی (غشای پلاسمایی)، تقسیم سلولی و طویل شدن سلول دارد. کلسیم مقاومت گیاه را نسبت به بیماری‌های قارچی و باکتریایی ازطریق تأثیر بر دیواره سلولی و غشای پلاسمایی افزایش می‌دهد. این عنصر همچنین به‌عنوان پیغام‌رسان در انتقال سیگنال بین عوامل محیطی و پاسخ گیاه در رشد و نمو عمل می‌کند.
جذب کلسیم وابستگی زیادی به حرکت آب از ریشه به سایر قسمت‌های گیاه دارد. ازآنجاکه کلسیم منحصراً در داخل آوندهای چوبی حرکت می‌کند، جذبش تحت‌تأثیر دمای پایین محیط ریشه و محدودیت‌های ایجادشده در جریان آب درون گیاه ناشی از خشکی یا شوری در محیط و یا رطوبت نسبی بالای محیط قرار می‌گیرد. وقتی گیاه تعرق می‌کند، آب بیشتر و در نتیجه کلسیم بیشتری جذب گیاه می‌شود. وقتی هوا سرد و ابری است، تعرق به میزان زیادی کاهش‌یافته و جذب آب و به دنبال آن جذب کلسیم نیز کاهش می‌یابد.
دردسترس‌بودن کلسیم برای جذب توسط گیاه، بستگی به اسیدیته و دیگر کاتیون‌های موجود، به‌ویژه پتاسیم، سدیم، منیزیوم، فسفر و آمونیوم نیز دارد. در آمیخته‌های بدون خاک با پایه پیت، زمانی که اسیدیته پایین‌تر از 5/5 باشد، کلسیم کمتر در دسترس گیاه قرار می‌گیرد. در بعضی از گیاهان مانند گل جعفری، شمعدانی، لیسیانتوس و گل حنا، اسیدیته باید 6 باشد تا کلسیم بتواند جذب شود و از جذب بیش از حد ریزمغذی‌ها جلوگیری به عمل آید. در اسیدیته بالا (بالاتر از 5/6) فراهمی کلسیم بسیار بالا می‌رود و از جذب عناصر دیگر مانند منیزیوم و بور جلوگیری می‌کند.
معمولاً کلسیم به‌اندازه کافی در آب و محیط کشت وجود دارد. آب‌های قلیایی معمولاً حاوی کربنات کلسیم(CaCO3) هستند.سنگ آهک یا سنگ آهک دولومیتی (حاوی منیزیوم و کلسیم) به محیط کشت‌های با پایه پیت اضافه می‌شوند تا اسیدیته را به 5/5 برسانند. سنگ آهک، کلسیم خود را در یک دوره زمانی دو تا چهارهفته‌ای برای رشد دانهال آزاد می‌کند. مقدار موردنیاز سنگ آهک باتوجه‌به کیفیت پیت ماس و از شرکتی به شرکت دیگر تفاوت می‌کند. به برخی از آمیخته‌های نشای توپی هیچ آهکی اضافه نمی‌شود کشاورزانی که خودشان محیط کشت توپی را تهیه می‌کنند، باید حتماً از سنگ آهک دولومیتی استفاده نمایند. گچ را نیز می‌توان برای تأمین کلسیم و سولفات، بدون هیچ‌گونه تأثیری بر اسیدیته محیط اضافه نمود. این کار همچنین به رقابت بر علیه سدیم نیز کمک می‌کند.
کلسیم در گیاه متحرک نیست؛ بنابراین کمبود آن ابتدا در قسمت‌های بالای گیاه رخ می‌دهد. لبه‌های برگ‌های جوان از شکل‌گرفتن وامانده و گاهی باعث نواری شدن آنها می‌شود. نقاط رشد از رشد بازمانده و نوک آنها پهن می‌شود. برگ‌های جوان به رنگ سبز روشن درآمده و به طور نامنظم زرد می‌شوند. رشد ریشه کم شده، کوتاه و ضخیم می‌شود و ریشه‌های مویین نیز روی آنها تشکیل نمی‌شود. کمبود کلسیم به‌سرعت خود را در قلمه‌های بنت کنسول، بنفشه، اطلسی، بگونیا و جعفری نشان می‌دهد.
برای برطرف‌کردن کمبود کلسیم باید نیترات کلسیم را در برنامه تغذیه گنجاند. از اسیدیته محیط در حد 5/5 یا بیشتر مطمئن شوید. مقدار بالای کاتیون‌ها مانع جذب کلسیم می‌شود، ازاین‌رو نسبت 1N:1K:1Ca:1/2 Mg در محیط لازم است میزان سدیم باید کمتر از 40 پی‌پی‌ام باشد. دمای خاک را کنترل کنید تا مطمئن شوید ریشه‌ها می‌توانند کلسیم را جذب کنند. رطوبت نسبی بالا در گلخانه مانع جذب کلسیم می‌شود؛ ولی پتاسیم جذب می‌شود. گردش هوا در گلخانه و رطوبت نسبی زدایی را به طور دوره‌ای انجام دهید تا تعرق دانهال‌ها را بهبود بخشید.

منیزیوم:

اصلی‌ترین نقش منیزیوم در گیاه به‌عنوان عنصر اصلی در ساختمان کلروفیل و ضروری بودن آن برای فتوسنتز است. اسیدیته پایین (پایین‌تر از 5/5 در آمیخته‌های بدون خاک بر پایه پیت) جذب این عنصر را مختل می‌کند. میزان جذب منیزیوم توسط ریشه به‌شدت تحت‌تأثیر دیگر کاتیون‌ها مانند پتاسیم، کلسیم، منگنز، سدیم و آمونیوم کاهش می‌یابد. برخی از آمیخته‌های بدون خاک، منیزیوم قابل‌دسترس کمی دارند مگر اینکه اسیدیته آنها با سنگ آهک دولومیتی که حاوی کلسیم و منیزیوم است تنظیم کنند. محیط رشدهای حاوی ورمی کولیت، معمولاً به‌اندازه کافی منیزیوم در خود دارند؛ چون ورمی کولیت به طور طبیعی دارای منیزیوم است. نیاز شمعدانی به ورمی کولیت، معمولاً بیشتر از مقداری است که ورمی کولیت بتواند آن را تأمین کند. میزان بالای منیزیوم از جذب کلسیم جلوگیری می‌کند. ازاین‌رو باید میزان منیزیوم نصف میزان کلسیم باشد.
کمبود منیزیوم از پایین گیاه شروع و به سمت بالا ادامه پیدا می‌کند. زردی و کلروز بین رگ‌برگی برگ‌های تازه بالغ یا پیر، از علائم کمبود منیزیوم است. گیاه از نظر عمومی کمی رنگ‌پریده به نظر می‌رسد و در بعضی از گیاهان، کلروز حتی در برگ‌های نابالغ نیز دیده می‌شود. برای رفع کمبود منیزیوم باید آب و محیط کشت مورداستفاده را آزمایش نمود تا مشخص شود چه مقدار منیزیوم در این دو وجود دارد. اگر خودتان محیط کشت را تهیه می‌کنید از سنگ آهک دولومیتی به‌عنوان منبع آهک استفاده کنید. از کودهای منیزیوم دار (1درصد یا بیشتر) مانند 14-0-14 یا 3-6-13-2-3 در برنامه تغذیه استفاده نمایید. استفاده از کودهای 15-0-15 کمکی نمی‌کند؛ چون منیزیوم ندارند. برای رفع کمبود منیزیوم می‌توان با حل کردن سولفات منیزیوم به میزان 100 گرم در 100 لیتر آب و مصرف آن به‌صورت خیساندن خاک، هر 4 هفته یکبار عمل نمود. زمانی که سولفات منیزیوم را به سیستم آبیاری تزریق می‌کنید، باید توجه داشته باشید که با هیچ ماده دیگری مخلوط نشود مگر زمانی که مطمئن باشید که آن ماده حاوی کلسیم یا فسفر نیست، چون باعث رسوب و گرفتگی نازل‌ها می‌شود.


گوگرد:

گیاه نیاز زیادی به گوگرد (به‌اندازه فسفر) دارد تا رشد بهینه‌ای داشته باشد. تعادلی بین نیتروژن و گوگرد در گیاه وجود دارد. گیاه بدون میزان کافی گوگرد نمی‌تواند به‌درستی از نیتروژن و دیگر عناصر استفاده کند تا به حداکثر عملکرد و پتانسیل کیفی خود برسد. برای رشد بهینه، گیاه باید به نسبت یک قسمت گوگرد به‌ازای هر 10 قسمت نیتروژن احتیاج دارد. مقدار 20 پی‌پی‌ام گوگرد یا بیشتر کافی است.
گوگرد توسط گیاه به‌صورت یون سولفات جذب می‌شود. سولفات به‌راحتی در آب حل شده و سریعاً توسط آبشویی از دسترس گیاه خارج می‌شود. آب آبیاری منبع خوبی از گوگرد است، اما میزان طبیعی گوگرد در آب بسته به منطقه بسیار متفاوت است. اگر آب بوی تخم‌مرغ گندیده بدهد، دارای سولفید محلول است. سولفیدها در شرایط غرقابی مثل زهکش‌های برکه‌ها تولید می‌شوند و مواد سمی برای گیاهان هستند. سولفید با قرارگرفتن در معرض هوا اکسید شده و به سولفات تبدیل می‌شود.
در زمان تهیه محیط کشت بدون خاک، می‌توان گوگرد را ازطریق کاربرد سولفات کلسیم یا ک.د سوپر فسفات (که حاوی گچ است) به آن افزود. کود سوپر فسفات فاقد گوگرد است. بسیاری از کودهای معمول قابل‌حل در آب، حاوی گوگرد نیستند. ریزمغذی‌هایی که پس از کاشت به گیاه داده می‌شوند (مانند STEM)به‌صورت سولفات هستند و می‌توانند مقداری گوگرد اضافی را تأمین کنند. اگر لازم باشد منیزیوم نیز اضافه شود، می‌توان با افزودن 100 گرم سولفات منیزیوم(MgSO4) به 100 لیتر آب و کاربرد آن به‌صورت هر چهار هفته یکبار از طریق خیساندن خاک، مقدار کافی گوگرد را نیز تأمین نمود. برای بهترین میزان دسترسی به گوگرد، باید مقدار آن را در محیط کشت در حد 40-20 پی‌پی‌ام نگه داشت.
کمبود گوگرد را به‌راحتی نمی‌توان تشخیص داد. علائم کمبود معمولاً به‌صورت برگ‌های نابالغ سبز روشن یا زرد، کاهش اندازه برگ، پیچیدگی لبه‌های برگ به سمت پایین، قرمز یا ارغوانی شدن، کوتاه‌شدن میان گره‌ها و توقف رسد، همانند علائم کمبود ناشی از نیتروژن است. علائم کمبود گوگرد در ابتدا از برگ‌های جوان‌تر آغاز می‌شود؛ اما علائم کمبود نیتروژن از برگ‌های مسن‌تر شروع می‌شود. شمعدانی، بنت قنسول و گل حنا به کمبود گوگرد حساس هستند.

آهن:

آهن مهم‌ترین ریزمغذی برای گیاهان به‌حساب می‌آید. آهن اهمیت ویژه‌ای در سیستم‌های بیولوژیکی مانند فتوسنتز دارد. بهترین حالت جذب آهن در اسیدیته پایین (6-5/5) صورت می‌گیرد. در آمیخته‌های بدون خاک با پایه پیت، وقتی میزان اسیدیته به بالاتر از 5/6 افزایش می‌یابد، جذب آهن متوقف می‌شود. آهن رقابت نزدیکی با منگنز دارد. وقتی محیط کشت سرد (کمتر از 15 درجه سانتی گراد) و مرطوب باشد، ریشه‌ها نمی‌توانند به‌راحتی آهن را جذب کنند. برای رفع جنین کمبودی، بالابردن دما (به‌اندازه 3 درجه سانتی گراد) و خشک‌کردن محیط می‌تواند مؤثر باشد. در اسیدیته‌های پایین (کمتر از 6 برای برخی محصولات و کمتر از 5/5 برای اکثر محصولات) جذب آهن و سایر ریزمغذی‌ها توسط ریشه گیاه به‌راحتی صورت‌گرفته و حتی به سمیت می‌رسد.
شاخص کمبود آهن، ایجاد کلروز بین رگبرگی در برگ‌های جوان است. با حرکت کلروز بین رگبرگی به سمت پایین در گیاه، برگ‌های جوان‌تر به‌تدریج زرد و در آخر نکروزه می‌شوند و رشد طولی ریشه‌ها متوقف می‌شود. مسمومیت آهن منجر به کمبود منگنز می‌شود مگر این‌که اسیدیته به کمتر از 5/5 برسد.
با استفاده از بسته های کودی ریزمغذی در حین آماده‌سازی آمیخته‌های محیط کشت، می‌توان آهن را برای بیشتر گیاهان تأمین نمود. بسیاری از کودهای تجاری حاوی ریزمغذی هستند. آهن به همراه سایر مواد ریزمغذی می‌تواند پس از کاشت به‌صورت محلول برای گیاهان مورداستفاده قرار بگیرد. برای مثال STEM رامیتوان یک یا دوباره در طول دوره رشد محصول به کار برد و یا سولفات آهن به میزان توصیه شده و ترجیحاً به‌صورت خیساندن محیط کشت استفاده نمود. باید بلافاصله پس از استفاده سولفات آهن، گیاه را با آب شست تا از سوختگی شاخ‌وبرگ گیاه جلوگیری شود. به‌علاوه باید میزان اسیدیته را کنترل نمود تا کمتر از 5/6 باشد. اگر اسیدیته بیشتر بود باید آن را با کاربرد سولفات آهن، سولفات آمونیوم، اسید رقیق شده و یا کودهای اسیدی مانند 7-7-21 کاهش داد. اگر میزان اسیدیته محیط بیشتر از 7 باشد، برای تأمین سریع‌تر آهن برای گیاه بهتر است از کلات آهن استفاده شود. سولفات آهن به‌سرعت آهن را در محلول خاک آزاد می‌سازد و چنانچه در اسیدیته‌های بسیار بالا رسوب کند، لازم است که کاربرد آن را تکرار نمود. کلات آهن حتی در اسیدیته‌های بالا نیز برای گیاه قابل‌دسترس است.
مسمومیت آهن رامیتوان با کنترل اسیدیته محیط و میزان منگنز تصحیح کرد. اگر اسیدیته خیلی پایین باشد (کمتر از 5/5) آن را با آب‌های آهکی، کودهای نیترات کلسیم یا آهک آب‌دیده (100 گرم در 100 لیتر آب) افزایش دهید. نسبت آهن به منگنز را 2 به 1 (برای شمعدانی در حد 3 به 1) حفظ کنید. بعضی از بسته های ریزمغذی ممکن است مقدار بیشتری منگنز نسبت به آهن داشته باشند.

منگنز:

همانند آهن، منگنز نیز نقش مهمی در سیستم بیولوژیکی گیاه مثل فتوسنتز ایفا می‌کند. تعداد زیادی از آنزیم‌ها توسط منگنز به‌صورت کوفاکتور فعال می‌شوند. همچنین منگنز در رشد طولی سلول‌های ریشه و مقاومت آنها در برابر بیماری‌های ریشه دخالت دارد.
دسترسی به منگنز توسط میزان اسیدیته محیط کنترل می‌شود. منگنز در اسیدیته‌های بالاتر از 5/6 غیرقابل‌جذب می‌شود. در اسیدیته‌های کمتر از 5/5 بیشترین فراهمی منگنز دیده می‌شود به حدی که می‌تواند به حالت سمی در آید. منگنز با سایر کاتیون‌های دو بار مثبت مانند روی، مس، منیزیوم، کلسیم و به‌ویژه آهن رقابت دارد. برای به‌دست‌آوردن بهترین نتیجه، همیشه نسبت منگنز به آهن را در حد 1 به 2 حفظ کنید.
علائم کمبود با کلروز بین رگبرگی در برگ‌های جوان آغاز می‌شود. در برگ‌هایی که به‌شدت کلروزه شده‌اند، لکه‌های کوچک، برنزه و آب گزیده به طور نامنظم بین رگبرگ‌ها گسترش می‌یابد که علائم کمبود منگنز را از علائم کمبود آهن مجزا می‌کند. از رشد ریشه نیز ممکن است جلوگیری به عمل آید. علائم سمیت ناشی از منگنز با توسعه لکه‌های نکروزه در نوک و حاشیه برگ‌های مسن‌تر یا به‌صورت لکه روی برگ‌های پیر دیده می‌شود. سطوح بالای منگنز باعث کمبود آهن می‌شود.
منگنز را می‌توان با کاربرد مقادیر مناسبی از بسته های کودی ریزمغذی‌ها به‌صورت قبل از کاشت یا پس از کاشت تأمین نمود. اسیدیته محیط کشت را کنترل کنید تا خیلی بالا یا خیلی پایین نباشد. میزان آهن و سایر کاتیون‌های دوظرفیتی موجود در محیط کشت را نیز که در رقابت با منگنز هستند تحت‌نظر داشته باشید. از سولفات منگنز نیز در سطوح توصیه شده، تنها یکباران هم به‌صورت خیساندن خاک استفاده کنید.

بور:

بور در گیاهان برای گرده‌افشانی، تشکیل میوه و تولید بذر ضروری است. این عنصر نقش کلیدی در جابه‌جایی قندها، سنتز کربوهیدرات‌ها، سنتز دیواره سلولی و ساختار آن دارد. ریشه‌ها بور را همراه با جذب آب در زمان تعرق فعال گیاه جذب می‌کنند. جذب بور در اسیدیته بالا (بالاتر از 5/6)، میزان زیاد کلسیم و میزان کم منیزیوم و همچنین میزان زیاد فسفر مختل می‌شود. این عنصر در محیط کشت‌های بدون خاک به‌راحتی آبشویی می‌شود. میزان کافی پتاسیم به جذب بور کمک می‌کند بور در اسیدیته پایین‌تر از 6 به‌ویژه در اسیدیته 5/5-5/4 به‌خوبی جذب می‌شود. مقادیر زیاد بور می‌تواند از طریق آب آبیاری یا به‌صورت آلودگی در کودهای تازه در سیستم وارد شود.
علائم کمبود بور با رشد جدید ظاهر می‌شود. در ابتدا برگ‌ها به رنگ سبز تیره در می‌آیند. برگ‌های جوان ضخیم‌تر از حد معمول شده و حالت چرمی پیدا می‌کنند. برگ‌ها ممکن است از یک انتها تا انتهای دیگر به سمت پایین پیچش پیدا کنند و ظاهری پژمرده به خود بگیرند؛ اما تورژسانس خود را داند. برگ‌های جوان کلروزه شده و لکه‌های زنگار مانند قهوه‌ای و نارنجی نکروزه در آنها ظاهر می‌شود. برگ‌ها حالت دندانه‌دار پیدا می‌کنند و یا سطح آنها چروکیده می‌شود. میان گره‌های ساقه کوتاه می‌شوند. جوانه انتهایی از بین رفته و در نهایت، شاخه‌های جانبی نیز خشک می‌شوند. این حالت اغلب به شکلی در می‌آید که به آن جاروی جادوگر گفته می‌شود. زخم نکروزه در اثر ازبین‌رفتن سلول‌ها ممکن است در دمبرگ‌ها، ساقه‌ها و ساقه گل‌ها ظاهر شود گیاهان حساس به بور شامل اطلسی و بنفشه هستند که به‌ویژه در شرایط آب‌وهوایی گرم، زمانی که آبیاری بیشتر و تغذیه کمتری صورت می‌گیرد این حساسیت دیده می‌شود.
علائم سمیت بور به‌صورت کلروز و سوختگی حاشیه برگ‌های مسن‌تر و توقف رشد شاخه و ریشه دیده می‌شود. گیاهان حساس به سمیت بور شامل بگونیا، ژربرا، گل حنا، جعفری، شاه‌پسند درختی، بنفشه و آهار هستند. مقادیر مناسب بور در آب کمتر از 5/0 پی‌پی‌ام، در خاک 6/0-25/0 پی‌پی‌ام و در بافت‌های گیاهی 80-60 پی‌پی‌ام است.
در موقع استفاده از بور باید بسیار محتاط بود، زیرا فاصله بین کمبود و مسمومیت بور بسیار کم است. بور معمولاً به مقادیر کافی توسط بسته های کودی ریزمغذی‌ها به‌صورت پیش کاشت یا پس از کاشت تأمین می‌شود مگر در مواقعی که هوا بسیار گرم است. منبع تأمین آب را از نظر مقدار بور بررسی کنید تا چه اندازه در خود بور دارد. تزریق اسید و استفاده از سیستم اسمز معکوس نمی‌تواند بور اضافی موجود در آب را کم کند. کودهای تجزیه نشده را از نظر آلودگی به بور بررسی کنید. کودهای تجاری باکیفیت بالا مشکلی از نظر آلودگی به بور ندارند. اگر مقادیر زیاد بور مشکل‌ساز باشد، از بسته های کودی ریزمغذی‌هایی استفاده کنید که فاقد بور هستند. مقادیر بالای کلسیم (بالاتر از 150 پی‌پی‌ام) می‌تواند به کنترل میزان اضافی بور کمک کند. افزودن سولفات کلسیم(CaSO4) به محیط کشت می‌تواند کمک ساز باشد.
برای حل مشکل کمبود بور می‌توان از بوراکس یا سولوبور با غلظت توصیه شده و آن هم فقط برای یکبار استفاده نمود. استفاده یکنواخت بسیار مهم است و بهتر است به‌صورت محلول مایع و از روش خیساندن محیط کشت استفاده شود. مقدار کلسیم و منیزیوم را به نسبت 2 به 1 در نظر بگیرید و اسیدیته محیط را کمتر از 5/6 تنظیم کنید تا بور به بهترین وجهه در اختیار گیاه قرار بگیرد.

روی:

روی نقش مهمی در برخی آنزیم‌ها و فعالیت‌های آنزیم داشته و نگهداری غشای سلولی کمک می‌کند. جذب روی به‌شدت تحت‌تأثیر اسیدیته و میزان فسفر محیط است. کنترل اسیدیته در محدوده کمتر از 5/6 برای جذب بهترین جذب روی مفید است. وقتی اسیدیته محیط کمتر از 5/5 (در بعضی از گیاهان کمتر از 6)باشد، فراهمی روی بسیار بالا رفته و ممکن است باعث ایجاد مسمومیت در دانهال‌ها شود. محیط کشت سرد و مرطوب فعالیت ریشه را برای جذب روی کم می‌کند. مقادیر بالای فسفر با روی رقابت می‌کند. میزان بالای روی با منگنز و آهن نیز رقابت می‌کند.
کمبود روی به‌صورت کلروز در برگ‌های جوان پدیدار می‌شود و تا حدی در قسمت میان رگبرگی خود را نشان می‌دهد. میان گره‌ها بسیار کوتاه شده (روزت) و برگ‌ها به‌شدت کوچک باقی می‌مانند(کوچک برگی). در کمبودهای شدید نوک شاخه‌ها از بین می‌رود. کمبود روی چندان رایج نیست، اما محصولات حساس به کمبود آن شامل: میخک و کالانکوئه هستند. معمولاً بسته های کودی ریزمغذی به‌کاررفته به‌صورت پیش کاشت یا پس از کاشت، به‌اندازه کافی روی را تأمین می‌کند. کودهای تجاری ریزمغذی‌ها نیز به‌اندازه کافی روی دارند. اسیدیته باید کنترل شود که کمتر از 5/6 باشد. میزان فسفر موجود نباید مانع جذب روی شود. در صورت لزوم از محلول دهی سولفات روی در سطح توصیه شده و تنها یکبار استفاده شود.

مس:

مس در تنفس و فتوسنتز گیاهان اهمیت فراوانی دارد. میزان مس در اسیدیته بالاتر از 5/6 به‌شدت کاهش می‌یابد؛ ولی فراهمی آن در اسیدیته پایین (کمتر از 5/5) می‌تواند به حدی زیاد شود که به سطح سمیت برای گیاه برسد. مقادیر بالای نیتروژن به‌ویژه به‌صورت آمونیوم و همچنین میزان بالای فسفر که با مس ایجاد تداخل می‌کند، بر میزان دسترسی و تحرک مس تأثیر دارند. نسبت بالای مس با جذب منگنز، آهن و مولیبدن تداخل ایجاد می‌کند. زمانی که دانهال‌های نشای توپی با قارچ‌کش‌های مس دار تیمار می‌شوند، آنها را بیش از یک یا دو بار در طول دوره رشد محصول استفاده نکنید، چون ممکن است سمیت مس ایجاد شود.
علائم کمبود در برگ‌های جوان به‌صورت کلروز بین رگبرگی خود را نشان می‌دهد. برخلاف کمبود
آهن، نوک برگ‌ها سبز باقی می‌ماند. در کمبودهای شدیدتر، بافت پهنک برگ با گستردگی کلروز فرومی‌پاشد. این نتایج باعث ایجاد برگ‌های بسیار کوچکی می‌شود که به‌صورت سوختگی ناشی از خشک‌شدن تظاهر پیدا می‌کند. علائم سوختگی، تعدادی از برگ‌ها را تحت‌تأثیر قرار داده و سپس متوقف می‌شود. پس از مدت کوتاهی برگ‌های جدید عادی و نرمال ظاهر می‌شوند و دوباره پس از گذشت زمان کوتاهی علائم سوختگی ظاهر می‌شود. کمبود مس چندان معمول نیست و معمولاً بسته کودهای ریزمغذی به‌کاررفته به‌صورت پیش کاشت یا پس از کاشت به‌اندازه کافی مس را تأمین می‌کنند.
کودهای تجاری ریزمغذی‌ها نیز به‌اندازه کافی مس دارند. اسیدیته باید کنترل شود تا کمتر از 5/6 باشد. میزان آمونیوم و فسفر موجود نباید زیاد باشد. در صورت لزوم از محلول دهی، سولفات مس در سطح توصیه شده و تنها یکبار استفاده شود.

مولیبدن:

مولیبدن در ساخت پروتئین‌ها و متابولیسم نیتروژن نقش اساسی دارد. مولیبدن برخلاف بقیه ریزمغذی‌ها مه تا به حال بحث شده است، در اسیدیته پایین قابلیت دسترسی کمتر دارد و علائم کمبود آن ابتدا در برگ‌های مسن‌تر ظاهر می‌شود. این عنصر به مقدار کمی موردنیاز گیاه است به‌طوری‌که کمتر می‌توان مشکلی را در ارتباط با کمبود مولیبدن در نشای توپی محصولات مختلف مشاهده کرد.

 

 

منبع:کتاب راهنمای تولید نشا و نشای توپی.ترجمه دکتر جمال جوانمردی.انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *