مدیریت نامناسب رطوبت یا آبیاری بزرگترین دلیل تلفات در تولید نشای توپی است. آبیاری هنگامی که توسط فردی مجرب صورت میگیرد و بهخوبی انجام شود عملیاتی بسیار ساده به نظر میرسد. بااینحال در عملیات تولید، کاری خستهکننده است. متأسفانه غالباً آبیاری توسط افراد بیتجربه و آموزش ندیده صورت میپذیرد. شیوه غلط آبیاری و آبیاری در زمان نامناسب، اثرات نامطلوبی بر تولید محصول نشای توپی میگذارد و چنانچه محصولات مختلف با نیازهای مختلف آبی کشت شده باشند، کار سختتر میشود.
آب برای بسیاری از فرایندهای گیاه ضروری است. تقسیم سلولی و افزایش طول سلولها بستگی به مقدار آبی دارد که به گیاه داده میشود. در آشامی یا جذب آب و جوانهزنی بذر به مقدار مناسبی آب نیاز دارد که به طور سریع و ممتد در اطراف بذر وجود داشته باشد. فتوسنتز برای تولید کربوهیدراتها به آب بهعنوان عاملی کلیدی بستگی دارد. جذب عناصر بهوسیله جذب آب تنظیم میشود. بهخصوص جذب کلسیم که مستقیماً توسط جریان آب به داخل ریشهها وارد میشود. باقیماندن فشار تورژسانس در گیاه با مقدار آب و درز دسترس بودن آب جذب شده متناسب است.
هیچگاه نباید گذاشت که محیط کشت نشاها بهصورت کامل خشک شود. با ابن که محیطهای اشباع از آب تقریباً خالی از اکسیژن هستند (0 تا 2 درصد)، اما سلولهای سینی باید تا حدی برای جذب اکسیژن موردنیاز جهات رشد یا جوانهزنی بذر، خشک شوند. هرچه اندازه سلول سینی کوچکتر باشد نسبت به نوسانات رطوبتی حساستر و آسیبپذیرتر میشود. سلولهایی که عمق زیادتری دارند، دارای زهکش بهتر و در نتیجه تهویه مناسبتری خواهند بود.
یکی از نشانههای تولیدکننده خوب در بخش نشای توپی، رساندن آب به مقدار مناسب و در زمان مناسب به تمام نشاها است. با انجام این عملیات به طور صحیح، تولیدکننده میتواند بهترین تنجش بذر، کنترل رشد (ریشه و ساقه) و کاهش بیماریها را داشته باشد. بااینحال، آبیاری سختترین عملیات برای فراگیری و یاددادن است، چه اینکه بهصورت دستی و یا با استفاده از بومهای آبیاری باشد.
محیط کشت نشای توپی و حرکت آب:
ویژگیهای محیط کشت نشای توپی از اهمیت زیادی برای رشد مناسب ریشه برخوردار است. برای مثال، ظرفیت نگهداری آب(WHC) و روزنههای هوایی (AP) بستگی زیادی به ساختمان و بافت خاک دارند. ساختمان خاک و مقدار منافذ آن بهاندازه ذرات و گوناگونی اندازه آنها بستگی دارد. مقدار نسبی خللوفرج مویینگی و غیر مویینگی بهشدت بر زهکش و تهویه خاک تأثیرگذار هستند. خللوفرج مویینگی شامل حفرات ریزی (30 تا 60 میکرون یا کوچکتر) است که آب را در مقابل جاذبه زمین نگه میدارد. این حفرات تعیینکننده ظرفیت مزرعه (گلدانی) است که شامل مقدار آبی میشود که پس از آبیاری در محیط کشت نشای توپی باقی میماند. حمل و فرج غیر مویینگی، بخشی از حجم خاک است که آب توسط نیروی جاذبه، زهکشی شده و هوایی را تأمین میکند که برای تهویه ریشه بسیار مهم است.
آب مورداستفاده برای آبیاری نشا از قسمت بالای حفرهها وارد شده و به سطوح ذرات اطراف منافذ میچسبد. آب اضافی بیشتر از حدی است که این ذرات بتوانند آن را نگه دارند، در نتیجه بهوسیله نیروی جاذبه به سمت ذرات پایینتر هدایت میشود. این ذرات نیز مقداری از آب را به خود گرفته و مقدار اضافی آن به سمت پایین و به لایه بعدی از ذرات حرکت میکند. این فرایند بهخودیخود آنقدر ادامه مییابد که به پایین سلول توپی برسد و از طریق سلول زهکش خارج گردد.
حرکت رو به پایین آب به میزان زیادی توسط نیروی جاذبه صورت میگیرد. این حرکت به میزان
آب واقع در قسمت جلو ناحیه مرطوبکننده بستگی دارد. آب به دلیل نیروی جاذبه بهسرعت از میان ذرات خاک مرطوب پس از ناحیه مرطوبکننده عبور میکند، اما چنانچه در مقابل آن خاک خشک قرار بگیرد، حرکت بسیار کندی خواهد داشت. پس از آبیاری جزئی خاک خشک یک گلدان، میتوان مرز مشخص بین خاک مرطوب و خاک خشک رت بهراحتی دید یا احساس کرد. این امر توضیحدهنده این نکته است که چرا نمیتوان با افزودن مقدار محدودی آب، تمام خاک را مجدداً به درصدی از ظرفیت گلدانی مرطوب نمود، چون قسمتی از خاک تا 100 درصد ظرفیت گلدانی مرطوب میشود و قسمتی اصلاً مرطوب نمیشود. این مفهوم در آبیاری خاک خشک یک گلدان نیز کاربرد دارد. زمانی که هنوز مقداری رطوبت در کل سلول توپی وجود داشته باشد، حرکت آبی که اضافه میشود سریعتر است، چون تمام ذرات با ضخامتی از لایه آب پوشیده شدهاند. یک ذره بهتنهایی احتیاجی به دوباره خیس شدن ندارد و تنها لایهای از آب به آنچه از قبل وجود داشته است اضافه میشود. این اصل در آبیاریهای توپی با سلولهای بزرگتر (288 یا بزرگتر) اهمیت زیادی دارد، چون ته سلولهای توپی به طور کامل خشک نیستند و تولیدکننده نیز نمیخواهد که سلول را از آب اشباع کند. آبدهی به میزانی که نصف گلدان خیس شود، به رطوبت این اجازه را میدهد که یک ساعت پس از؟ آبیاری به پایین گلدان برسد. حرکت آب به این روش را عمل مویینگی گویند.
خللوفرج کوچک بین ذرات ریز اجازه حرکت روبهبالا، پایین و عرضی آب را در گلدان میدهد. این حرکت، بسیار آرامتر از حرکتی است که در اثر جاذبه رخ میدهد و بهاندازه آن هم مشهود نیست. حرکت مویینگی پاسخی در برابر پتانسیل اسمزی است، به این معنی که آب با شیب خاصی از نقطه خیس به نقطه خشک حرکت میکند. حرکت رو به بالای آب (مویینگی بالارونده) به سمت سطح خاک، عمدتاً با تبخیر از سطح خاک و خروج آب از طریق جذب توسط ریشه گیاهان در حال تعریق انجام میشود. جریان رو به بالای آب تا رسیدن به یک سطح تبخیر در خاکهای ریزبافت، تقریباً دوبرابر سریعتر از خاکهای درشتبافت است. گاهی در طول روز، آب خاک در اطراف ریشه گیاهانی که تعریق سریعی دارند تخلیه میشود. به این دلیل که سرعت جذب آب توسط ریشهای گیاهان بیشتر از صرعت حرکت آب در خاک به سمت ریشهها است. همین امر باعث ایجاد یک ناحیه تخلیه شده از آب در اطراف آنها میشود. خوشبختانه خاک این ناحیه معمولاً در ط.ل شب دوباره خیس میشود، اما سرعت این اتفاق بستگی به هدایت هیدرولیکی خاک دارد. با خشکشدن خاک، این اتفاق سریعاً کاهش مییابد چ.ن منافذ بزرگتر خالی میشوند و همین مسئله باعث کاهش سطح مقطع عرضی موجود برای حرکت مویینه آب میشود.
چندین عامل کلیدی در میزان فراهمی و حرکت آب درون سلول توپی دخالت دارند. آب توسط تبخیر از محیط کشت، جذب ریشهای و در آشامی خارج میشود. این فرایندها عمدتاً توسط تعرق کنترل میشوند.
گاهی دو عامل تبخیر و تعرق مربوط به گیاه بهصورت سرهم با عنوان “تبخیر و تعرق” بیان میگردد. تبخیر که ازدسترفتن آب از سطح خاک به اتمسفر است توسط شرایط محیطی داخل گلخانه کنترل میشود. با افزایش دمای خاک و بهویژه سطح آن، تبخیر افزایش مییابد. سطوح بالای نور پس از برخورد به سطح خاک، باعث گرمشدن و افزایش سرعت تبخیر میگردد. سیستمهای گرمایشی ناحیه ریشه خاک را نیز گرم میکنند. وقتی که تاج گیاه فرم گرفت و سطح سینی نشا را پوشاند، باعث کاهش تبخیر و خنک شدن آن میشود. کاهش رطوبت نسبی باعث خروج آب از توپیها به هوا میشود.
جذب فعال یا اسمزی در گیاهانی صورت میپذیرد که تعرق آهستهای دارند، اما جذب غیرفعال در گیاهانی رخ میدهد که تعرق سریع دارند. در حالت دوم آب از طریق ریشهها به داخل گیاه کشیده میشود و در واقع ریشهها تنها بهعنوان سطح جذبکننده عمل میکنند. تبخیر آب از سلولهای برگ طی عمل تعرق، باعث کاهش پتانسیل آب سلولها و در نتیجه حرکت آب از آوندهای چوبی رگبرگ به داخل سلولها میشود. این حرکت (کشیدهشدن آب) تا رسیدن به ریشهها، به سمت پایین ادامه یافته و پس از آن باعث میشود آب بیشتری از خاک جذب گردد. جذب غیرفعال غالباً بهصورت کمی و پس از تعرق روزانه اتفاق میافتد. در روزهای گرم تابستان حتی اگر محیط کشت مرطوب باشد، تأخیر در جذب باعث پژمردگی دانهالها میشود. در آبوهوای سرد یا ابری ممکن است همان گیاهان تنش کمتری را در خاکهای نسبتاً خشک از خود نشان دهند.
جذب آب به نوع محصول (محصولات فصل گرم و سرد) و دمای محیط پرورش آن بستگی دارد. خاکهای سرد جذب آب را کاهش میدهند. در دماهای پایین ریشهها در برابر حرکت آب در درونشان به طور فزایندهای مقاومت میکنند. کاهش جذبی که در ریشههای سرد رخ میدهد، معمولاً با کاهش در هدایت روزنهای و فتوسنتز، کاهش در پتانسیل آب برگ و ممانعت از گسترش برگ همراه است.
آخرین عامل مؤثر در فراهمی آب و حرکت آن، محیط کشت نشای توپی است. ظرفیت نگهداری آب و تخلخل هوای مخلوط بستر نشای توپی، تا حدی برخلاف یکدیگر هستند. اگر آمیخته محیط کشت بافت بسیار ریز داشته باشد، ظرفیت نگهداری آب بالا و تخلخل هوای کمی دارد. به این معنی که میتواند آب بیشتری را برای مدت طولانی تری در خود نگه دارد، اما هوای کمتری را برای رشد ریشه در خود دارد. آمیختههایی که اجزای تشکیلدهنده آنها حداقل از سه اندازه مختلف تشکیل شده باشند، دارای تخلخل کافی برای رشد مناسب ریشهها خواهند بود چون در این حالت بالانس مناسبی بین WHC و AP یا بین فضاهای روزنهای مویینگی و غیر مویینگی وجود دارد فشرده شدن محیط کشت طی مرحله پرکردن سینیهای نشا (مرحله صفر) یا طی آبیاری سنگین اولیه سبب کاهش AP میشود.
به علت کوچک بودن فضای هر تک سلول سینی نشا، جاذبه زمین اثر چندانی بر حرکت آب ندارد. اما با عمیقتر شدن سلولهای سینی اثر جاذبه زمین اهمیت بیشتری پیدا میکند. هرچه ارتفاع سلول توپی بیشتر باشد، محیط رشد زهکش مناسبتری خواهد داشت.
افزودن آب به محیط کشت نشای توپی:
دانستن مقدار آب موردنیاز، چگونگی افزودن آن به محیط کشت و زمان آبیاری نیاز به ملاحظات زیر دارد: (1) تنوع محصولاتی که در سیستم نشای توپی پرورش مییابند.02 محیطهای مختلف. (3) اندازههای مختلف سینیهای نشا و (4) مراحل مختلف رشد. پیچیدگی این امر باعث شده است که بسیاری از پرورش دهندگان، آبیاری را بهصورت دستی انجام دهند که البته حتی این نوع آبیاری هم نیاز به آموزش دارد. سیستمهای آبیاری خودکار، چه بهصورت نازلهای میست، آبپاش یا بومهای آبیاری نسبت به آبیاری دستی به پرورشدهنده امکان آبیاری محصولات بیشتری را در زمانی کوتاهتر میدهند، اما برای این کار هرگز نباید کیفیت نشای توپی قربانی صرفهجویی در نیروی کارگری شود.
معمولاً اغلب محصولات در مرحله 1 نیازمند رطوبت یکنواخت و بالایی برای جوانهزنی هستند. در اغلب محصولات بهمحض تولید ریشه چه باید سطح رطوبت را کاهش دهد. به این معنی که با مشاهده تغییر جزئی در رنگ سطح بستر در اثر در اثر خشکشدن، باید آبیاری انجام شود. با اجازه به خشکشدن آرام سطح خاک، ریشهها تمایل مییابند تا در درون محیط کشت به سمت پایین رشد کنند. کشیدگی اولیه هیپوکوتیل را میتوان برای محصولاتی مانند گل میمون، گوجهفرنگی، کلمپیچ، بنفشه و گل حنا، با کاهش سطح رطوبت در طول این مرحله کم نمود.
وقتی که محصولات وارد مرحله 3 میشوند، تنجش خاتمه مییابد و ریشهها و برگها بهصورت فعال رشد میکنند. چنانچه نوسان بیشتری بین شرایط خشک و مرطوب وجود داشته باشد، میانگین سطح رطوبت کمتر خواهد بود. بهمنظور مقاومسازی محصول نشای توپی یا نگهداری آن فراتر از تاریخ نشاکاری (مرحله 4) به دانهالها اجازه داده میشود تا بیشتر خنک شوند، یعنی در بعضی از حالات حتی به نقطه پژمردگی برسند و سپس آبیاری میشوند. باید توجه داشت که چگونگی الگوی تناوب خشکی و رطوبت، با پیشرفت مراحل رشد نشای توپی، در عمق (محیط کشت) افزایش مییابد. این الگو بهترین رشد ریشه و بهترین کنترل رشد شاخه را برای اغلب محصولات باعث میشود.
بااینحال بعضی از محصولات در این الگو استثنا هستند. دانهال بگونیا در مرحله 2 و اویل مرحله 3 دارای سیستم ریشهای بسیار کمعمق و فیبری است. پرورش دهندگان نشا باید مقدار رطوبت سطح خاک را با توجه بسیار بالایی مدیریت کنند. اگر خشکی در سطح اتفاق بیفتد، دانهالها دچار واماندگی از رشد شده و در نتیجه طی یک تا دوهفته بعد رشد ناهمگون در آنها رخ میدهد. چنانچه رطوبت بیش از حد باشد، رشد جلبکها افزایش مییابد و مواد غذایی لایه بالایی شسته میشود و سبب واماندگی و ناهمگونی در رشد میشود. از طرف دیگر، دانهالهای لیسیانتوس در همین مرحله از نمو، ریشههای خود را بهسرعت به سمت پایین میفرستند؛ بنابراین پرورش دهندگان نشای توپی نهتنها باید رطوبت لایه سطحی را کنترل کنند، بلکه باید تمام فضای سلول نشا را در نظر بگیرند. کنترل بیشتر رطوبت سطحی خاک در لیسیانتوس از گسترش رشد جلبک جلوگیری میکند. بسیاری از پرورش دهندگان نشای توپی برای این دو محصول رویه یکسانی را برای دورههای بحرانی رشد نشا اعمال میکنند که موجب ضعف در یکی از آنها یا در هر دو میشود.
بقیه محصولات را نمیتوان به این اندازه در مراحل سوم و چهارم خشم نمود. محصولات حساس بهمحض رسیدن به نقطه پژمردگی دایم(PWP) یعنی جایی که دیگر آب قابلدسترس برای جذب توسط ریشه وجود ندارد، بهآسانی پژمرده میشوند. زمانی که این محصولات پژمرده میشوند، با دادن آب به حالت عادی بر نمیگردند. بقیه محصولات مانند گل حنا و بسیاری از سبزیها با آبدهی کلی و کافی به حالت اولیه برمیگردند. تاج خروس (سلوزیا) نهتنها گیاهی حساس به پژمردگی است بلکه با تنش رطوبتی، در همان سلول نشا شروع به گلدهی پیش از بلوغ میکند. برگهای پایینی شمعدانی در شرایط تنش رطوبتی در حد PWP، متمایل به قرمز میشوند، دارای رشد ناهمگون شده و مقداری از ریشههای خود را نیز از دست میدهند. این نتیجه معمولاً در گیاهان حاشیهای سینی نشای شمعدانی اتفاق میافتد. لپههای سلوی خزنده تحت شرایط تنش رطوبتی، زرد شده و بهسرعت میریزند. کلیه محصولات لیست شده در جدول زیر را باید نسبت به سایر محصولات از نظر تنش رطوبتی کنترل نمود.
بسیاری از پرورش دهندگان نشای توپی، بخشی یا تمامی نشاهای خود را بهصورت دستی آبیاری میکنند. به دلیل تراکم گیاهی، هزینه بالای آبیاری دستی روی بسیاری از دانهالها سرشکن میشود. آبیاری دستی را میتوان در هر مرحله از رشد نشای توپی انجام داد، اما نازلها و تکنیکهای متفاوتی برای آبیاری در این مرحله لازم میشود. برای آبیاری محصولات با بذر کوچک مانند بگونیا در مرحله 1 و 2، پرورشدهنده باید از نازلهایی با سوراخهای ریز مانند نازلهای فاگیت استفاده کند. این نازلها قطرات بسیار ریزی به قطر 50 تا 100 میکرون میپاشند. در این صورت بذرهای ریز از خطر آبگرفتگی و یا بیرون افتادن از بستر کاشت مصون میمانند. بعضی از پرورش دهندگان، 2 تا 3 عدد از این نازلها را روی بومهای آبیاری از جنس لوله PVC نصبکرده و به این صورت سرعت و سطح آبیاری را افزایش میدهند. در مورد بقیه محصولات که بذرهای درشتتری دارند و یا آنهای که روی آنها پوشانده میشود، میتوان از سیستمهای آبیاری با جریان آب درشتتر استفاده نمود، اما نباید حجم آب آنقدر باشد که سبب شسته شدن، آبگرفتگی و یا دریافت آب بیش از حد در سینیهای نشا شود. نازلهای درشت پاش شامل Gardena,Wonder Wand و Dramm می باشند. برای آبیاری سینیهای بزرگتر و دانهالهای درشتتر در مراحل 3 و 4، میتوان از نازلهایی با ظرفیت بالاتر استفاده نمود. به این نوع نازلها معمولاً نازلهای فشارشکن، خیسکننده و یا سردوشی گفته میشود. این نازلها عمومیترین نوع نازل برای آبیاری دستی در گلخانههای تجاری هستند.
مهم نیست که چه نازلی برای آبیاری دستی استفاده میشود، موفقیت تکنیک بستگی کامل به آموزش کارگر در امر آبیاری دارد. پوشش مناسب برای کل سطح سینی، بهویژه اطراف آن ضروری است و فرقی نمیکند
که سیستم سکو گذاری چگونه باشد. پرورشدهنده باید بداند که چه مقدار آب به محصولات مختلف و در زمانهای متفاوت رشد بدهد، حتی اگر تمام این محصولات در یکزمان و در یک گلخانه پرورش مییابند. همچنین تنظیم روزانه آبیاری باید باتوجهبه شرایط آبوهوایی و سایر شرایط موردنیاز باشد وقتی که جوانهزنی روی سکو انجام میشود، باید تنظیمات را چندین بار در روزهای گرم و آفتابی تغییر داد. در مورد جوانهزنی گل حنا و بگونیا استفاده از مه پاش به تعداد دفعات 3 با بیشتر در طول روز و تنها برای نگهداشتن رطوبت سطحی در حد بهینه غیرمعمول نیست.
تنظیم میزان رطوبت با اندازه سلولهای سینی نشا نیز باید هماهنگ باشد. بسیاری از تولیدکنندگان بیشتر از یک اندازه از نشاهای توپی را در یکزمان پرورش میدهند، بهویژه زمانی که توپیها از قبل پیشفروش شده باشند. سطح مناسب رطوبت برای سینیهای 512 خانهای با 128 خانهای متفاوت است. معمولاً هرچه فضای سلول سینی بزرگتر باشد، احتیاج به توجه کمتری در ارتباط با آبیاری بهویژه برای مراحل 3 و 4 دارد. بسیاری از پرورش دهندگان نشا، سطح رطوبتی مناسب را برای سینیهای با سلولهای کوچکتر (800 سلولی) فراهممی کنند، اما سینیهای با سلولهای بزرگتر (128 سلولی) را بیش از حد آب میدهند و یا برعکس. سلولهای بزرگ در مقابل سلولهای کوچکتر، 2 تا 4 برابر زمان بیشتری نیاز دارند تا خشک شوند. این خشکشدن شامل خشکشدن سطحی نیز میشود، چون در سینیهایی که سلولهای بزرگتری دارند، آب بیشتری از طریق مویینگی برای جایگزینی آب ازدسترفته از طریق تبخیر وجود دارد.
برخی از تولیدکنندگان نشای توپی برای مدیریت رطوبت بهویژه در مرحله 1 و 2 و روی سکوهای گلخانه از سیستم میست ایستا(stationary mist system) استفاده میکنند. این سیستمهای میست معمولاً روی آبپاشهایی که بالای سکوها قرار دارند، نصب میشود بهطوریکه همپوشانی مناسبی بین نازلهای میست ایجاد شود اغلب از نازلهای میست درام استفاده میشود. سیستمهای میست ایستا را میتوان در بالا نصب کرد. کاربردهای این سیستم شامل آبیاری در مراحل 3 و 4 و در مواقع لزوم و عموماً در پایان هفتهها است، یعنی زمانی که نیروی کارگری کمتری در مکانهای تولید حضور دارد و همچنین زمانی که هوا گرم و خشک است و پرورشدهنده نمیتواند رطوبت را با انجام آبیاری بالا نگه دارد. یک سیستم میست را میتوان با یک تایمر خودکار یا سوئیچ دستی کنترل نمود. ذرات میست بسته به نوع نازل مورداستفاده، بین 50 تا 400 میکرون قطر دارند.
سیستمهای آبیاری با بوم بر اساس تکنولوژی پرورش گیاهان در فضای باز گسترشیافته است. در ابتداییترین سطح، یک بوم شامل لولهای است که چند نازل روی آن قرار دارد و بالای سکوها یا زمین نگه داشته میشود تا آبیاری محصولات را انجام دهد. تفاوت بین سیستمهای آبیاری توسط بوم در اندازه موتور، قرقره شیلنگ، نحوه جابهجایی بوم از یک سطح تحت پوشش به سطح دیگر و نحوه تنظیم آن است.
بزرگترین مزیتی که سیستم آبیاری توسط بوم دارد، یکنواختی پاشش آب است. آبیاری مناسب همراه با ک.دهی میتواند به تولید محصولی باکیفیت بالا کمک کند. اهمیت این نکته بهویژه برای تولید نشای توپی حیاتی تر است. نازلهای موجود این اجازه را به ما میدهند که مقدار میست و آبیاری را طی جوانهزنی و مراحل بعدی کنترل کنیم.
آبیاری و کوددهی مناسب باعث کاهش هزینهها در درازمدت میشود. تولیدکنندگان این بومها تخمین زدهاند که در مقایسه با آبیاری دستی، 40 درصد و در مقایسه با آبپاشهای ثابت، 25 درصد آبی کمتری مصرف میشود. با حذف راهروهای پهنی که برای آبیاری دستی موردنیاز است، میتوان فضای رشد بیشتری به دست آورد. شاید بزرگترین مزیت آبیاری با بومهای آبیاری کاهش هزینههای کارگری باشد. آبیاری توسط بوم نسبت به آبیاری دستی سرعت بیشتری دارد. با بوم میتوان حشرهکش، قارچکش و تنظیمکنندههای رشد را به کاربرد و قابلیت کار در گلخانههای مختلف از نظر اندازه را نیز دارد. هرچه سطح پوشش بوم آبیاری وسیعتر باشد، بازگشت سرمایه زودتری را به دنبال خواهد داشت.
با اینکه استفاده از بومهای آبیاری در حال رواج بوده و اغلب برای تولید در مقیاس وسیع نشای توپی موردنیاز میباشد، اما نمیتواند کلیه وظایفی را که برای آبیاری موردنظر است انجام دهند. آبیاری موضعی در اواخر مرحله 2 و در مراحل 3 و 4 هنوز هم نیاز به آبیاری دستی دارد و پرورشدهنده مجبور است با کشیدن شیلنگ آبیاری در طول سکوها، سطوح کوچک و حواشی سینیها را که خشکتر از بقیه نقاط هستند آبیاری کند. زمانی که محصولات مختلف در یک گلخانه یا روی یک سکو پرورش مییابند، کارایی استفاده از بومهای آبیاری کمتر است. تنظیمات دائم برای محصولات متفاوت، مراحل مختلف رشد و اندازه مختلف سینی برای پرورشدهنده دورهدیده آبیاری دستی، بسیار سادهتر از استفاده از بومهای آبیاری است. البته امروزه بومهای آبیاری کامپیوتری میتوانند بسیاری از این وظایف را بهخوبی انجام دهند، اما هنوز هم نیاز به پرورشدهنده باتجربه ایاست که در طول گلخانه حرکت کند و بومهای آبیاری را طوری برنامهریزی کند که چه محصولی را در چه زمانی و چه مقداری آبیاری نماید.
کنترل رطوبت:
یک پرورشدهنده باید عوامل متعددی را مدنظر داشته باشد تا معین کند کدامیک از سینیها به آبیاری احتیاج دارند و کدامیک رطوبت کافی دارد. در سینیهایی که پوشانده نمیشوند، تغییر کوچکی در رنگ سطح خاک از تیره به روشنتر نشانه آن است که خاک در حال خشکشدن سطحی است. این نشانه بهویژه در مراحل جوانهزنی 1 و 2 بسیار مهم است. زمانی که سینیهای نشا با ورمی کولیت درشت پوشانده شده باشند، روشن شدن جزئی رنگ سطح آن، نشانه احتیاج نشای توپی به رطوبت است. لمس محیط کشت یا فرو بردن انگشت درون آن میتواند میزان رطوبت موجود در سلول نشا را نشان دهد. برای سلولهای عمیق سینی نشا، ممکن است لازم باشد قبل از آبیاری سوراخی در محیط کشت ایجاد کنیم تا بدانیم نیمه پایینی سلول سینی مرطوب است یا نه. برداشتن سینی با یکدست، راه مناسبی برای تشخیص مقدار رطوبت آن از طریق وزنی است. البته باید تفاوت وزن بین سینیها با اندازههای متفاوت و سطوح رطوبتی مختلف (خیس، متوسط، خشک) را بدانیم. زمان آبیاری قبلی نیز میتواند شاخص مناسبی برای تعیین زمان آبیاری بعدی باشد. راه دیگر تشخیص خشک یا مرطوب بودن محیط کشت، توجه به زیر سینی نشا است.
گیاهان نیز شاخص مناسبی برای تشخیص مقدار رطوبت موجود هستند، چون گیاهان اثرات عوامل اتمسفری و خاکی مؤثر بر وضعیت آب گیاه را بهصورت توأم نشان میدهند. اولین شاخص کمبود رطوبت در گیاه تغییر رنگ برگ گیاه (بگونیا)، پژمردگی یا افتادگی برگها (گل حنا، گوجهفرنگی)، تغییر زاویه برگها (کاهو، فلفل) و پیچش برگها (ابری، هیپوستس) است. همان گونه که قبلاً گفته شد، بعضی از محصولات نباید قبل از آبیاری علائم پژمردگی را نشان دهند چون باعث واردآمدن آسیبهای دائمی در برگهای بزرگ و نازک و سیستم ریشهای ضعیف از شاخصهای مناسب برای شناسایی گیاهانی است که بیش از حد آبیاری میشوند. آبیاری بیش از حد باعث گسترش بیماریهایی همچون پوسیدگی ریشه و بوتریتیس میشود.
کنترل رطوبت برای پرورش دهندگان نشای توپی از طریق درک برهمکنش بین رطوبت با دما، نور، رطوبت هوا و تغذیه صورت می گیرد:
– دماهای بالاتر و نور بیشتر که سبب تسریع در تبخیر و تعرق میشوند، منجر به خشکشدن سریعتر سلولهای سینی نشا میشوند.
– وقتی که رطوبت گلخانه به علت سرما، هوای ابری یا تهویه ضعیف افزایش مییابد، سینی دیرتر خشک میشود. در این حالت فتوسنتز همچنان فعال خواهد بود و احتمالاً دانهالها در صورت فراهمی بیش از حد رطوبت، کشیده میشود.
– مقدار کوددهی باتوجهبه مقدار آبشویی در هر آبیاری و باتوجهبه استفاده از آب تمیز و یا فواصل بین تغذیه نشاها و نوع کود مصرفی تنظیم میشود.
– هنگامی که سیستم ریشهای نشاها توسعه مناسبی داشته باشد (مرحله 4)، آب با سرعت و مقدار بیشتری جذب میگردد، بنابراین سینیهای نشا زودتر از آنچه انتظار میرود خشک میشوند. علاوه بر اینها روزهای آفتابی و گرم باعث پژمرده شدن هرروزه نشاهای توپی خواهد شد.
احتمالاً بزرگترین مشکل در پرورش نشای توپی این است که چگونه تشخیص بدهیم کدامیک از پرورش دهندگان بستر را “خیس” و کدامیک “خشک” نگه میدارند، سپس باید در عادت آبدهی آنها تغییری ایجاد نمود تا آبیاری همه بهصورت یکسان صورت پذیرد. پرورش دهندگان “خیس” معمولاً بدون اینکه اجازه دهند بستر مقداری خشک شود، بهدفعات بسیار زیاد آب میدهند. بسیاری از آنها بیم آن را دارند که نشاهای کوچکشان از پژمردگی بمیرند! تشخیص پرورش دهندگان “خیس” این نیست که چه مقدار آب در هر دفعه به گیاه میدهند، بلکه باید دید دفعات آبیاری گیاه چند مرتبه است. توپیهایی که سیستم ریشهای ضعیف و فاقد ریشههای مویین دارند، تمایل به نرم و کشیدهتر شدن دارند. اغلب، قارچکش با سس نیز برای کنترل بیماریهای بوته میری، پوسیدگی ریشه، بوتریتیس و لکه برگی استفاده میشود.
پرورش دهندگان “خشک” معمولاً تا آخرین لحظه صبر میکنند و پس از آن به آبیاری توپیها میپردازند. بسیاری از آنها بیم دارند که بیش از حد آبیاری نکنند. آنها ممکن است تمام سلولهای نشا را با آب تمیز آبیاری کنند و شاید هم نکنند. حواشی سینیهای نشا ممکن است از پژمردگی دائم رنج ببرند. در برخی موارد ممکن است تنش بذر به علت نبود رطوبت کاهش یابد. دانهالهای اینگونه توپیها تمایل به سفت شدن و کوتاه شدن داشته و بیماری کمتر، سیستم ریشهای و ریشههای مویین بهتری در آنها دیده میشود.
اگر پرورش دهندگان نشاهای توپی شما چندین نفر باشند و برخی از آنها پرورشدهنده خشک و برخی پرورشدهنده خیس باشند، چه باید کرد تا همه آنها به یک روش آبیاری کنند؟ عموماً بسته به نیاز آبی محصول، بهتر است پرورش بهصورت خشک باشد. بااینحال باید بهخاطر داشت که پرورش دهندگان خشک ممکن است مدت خشکی را آنقدر طولانی کنند که جوانهزنی بذر و حتی خود گیاه را با عدم آبیاری کافی از بین ببرند. بسیاری از پرورش دهندگان بیتجربه عمدتاً در ابتدا از پرورش دهندگان خیس هستند و پس از مدتی آموزش و کسب تجربه، به روش پرورش دهندگان خشک تغییر مشی میدهند. اما چگونه میتوان پرورش دهندگان خیس را وادار به تغییر عادت آبیاری کرد؟ آنها باید اجازه دهند قسمت مرکزی سینیهای نشا خشک شوند، نه لبههای سینیها. در این راه ممکن است مقداری از گیاهان یا سینیها را نابود کنند، اما نباید به این دلیل به آنها خرده گرفت. همین که متوجه شدند تا چه مقدار وزمانی میتوانند رطوبت را قبل از مردن گیاه کنترل کنند، خواهند فهمید که چه مقدار آب موردنیاز خواهد بود. هرکسی میتواند باعث مرگ گیاهان حاشیه سینیهای نشا گردد. کنترل رطوبت در مرکز سینی مشکلترین قسمت کار است، حتی اگر آبیاری با دست یا بوم انجام گیرد.
در مراحل 1 و 2، نیمه پایینی سلول نشا اجازه خشکشدن نخواهد یافت. مدیریت رطوبت در نیمه بالایی سلول نشا صورت میپذیرد، یعنی جایی که بذرها جوانه میزنند و دانهالها توسعه مییابند. درز مراحل 3 و 4 با تأکید بر اینکه چه مقدار آب در نیمه پایینی سلولی وجود دارد، مدیریت رطوبت در سرتاسر سلول نشا صورت میگیرد. چرخههای متناوب خشکی و تری در این دو مرحله آخر برای بهترین نمو سیستم ریشهای لازم میشوند. پرورش دهندگان نشای توپی میتوانند از طریق آبیاری همراه با 10 درصد آبشویی، به این چرخه رطوبتی برسند. وقتی که کوددهی و یا استفاده از قارچکشها در آب آبیاری مدنظر است، آبیاری باید به طور کامل انجام شود. وقتی که آبیاری با آب خالص انجام میشود، در اغلب حالات تمام سلول را در برمیگیرد.
بااینحال مواقعی هست که آبیاری بهاندازه نصف سلول توپی مناسب است: (1) تغییر آبوهوا از آفتابی به سرد یا ابری. (2)سطح بالای رطوبت در گلخانه، (3) وجود مقداری رطوبت مویینگی در نیمه پایین سلول توپی یا (4) تنظیم زمان کوددهی دانهالهای نشای توپی برای صبح روز بعد. پرورش دهندگان مناطق گرم برای کنترل کشیدگی دانهالهای نشای توپی، از روش آبیاری تا نیمه سلول به طور کوثری استفادهمی کنند. این روش نیازمند دقت بالا و دانستن این است که چه مقدار آب کافی خواهد بود.
اثرات آبیاری بر گیاهان:
وقتی که آبیاری بهدفعات کافی انجام نشود، گیاهان پژمرده شده و سپس رشد و فتوسنتز در آنها کند میشود. طویل شدن سلولهای جوان و درحالتوسعه کاهش مییابد و سبب تشکیل برگهای کوچکتر و میان گرههای کوتاهتر شده و گیاه ظاهری سفتوسخت به خود میگیرد. با افزایش شدت کمآبی، سوختگی از حاشیه برگها شروع شده و به سمت داخل برگ گسترش مییابد و در نهایت تمام برگ را تحتتأثیر قرار میدهد. نوک ریشهها در شمعدانی، بنفشه و گل حنا ممکن است بسوزد. در تنشهای شدید رطوبتی، نمکهای محلول اطراف ریشه سه تا چهار برابر افزایش مییابند. گاهی گیاهان لپهها یا برگهای پایینی خود را (سلوی و فلفل) از دست میدهند. در برخی از محصولات (بگونیا و گل حنا)، به دلیل رطوبت کم در مراحل 1 و 2 تعداد گیاهان کاهش مییابد. رویهمرفته، چنانچه تنش رطوبتی مناسبی اعمال شود، گیاهانی کوتاهتر، محکمتر و با سیستم ریشهای بهتر به وجود میآید.
وقتی که آبیاری در دفعات نسبتاً زیاد انجام شود، رشد جدید گیاه به دلیل زیادی آب در بافتهای گیاه، زیاد و نرم شده و گیاهان کشیده میشوند. این گیاهان بهراحتی در شرایط نور زیاد یا خشکی پژمرده میشوند و بهخوبی نمیتوان آنها را حملونقل یا نگهداری نمود. اگر دفعات آبیاری از این هم بیشتر شود، تخلخل هوای محیط کشت کاهش مییابد و سبب آسیب به سیستم ریشه میشود. سیستم ریشهای آسیبدیده نمیتواند بهراحتی آب و مواد غذایی را جذب کند. علاوه بر این، بیماریهای بوته میری و پوسیدگی ریشه نیز بهسرعت شایع میشوند. بوتریتیس و انواع لکه برگیها باعث مشکلاتی در بعضی از محصولات میشوند. بالطبع نیاز به مصرف قارچکشها نیز بیشتر میگردد. کاهش تعداد گیاهان باقیمانده در برخی محصولات مثل شاهپسند، پیچ تلگرافی، کوکب و گل ناز به علت رطوبت بیش از حد محیط کشت در مراحل 1 و 2 اتفاق میافتد. برای کنترل ارتفاع گیاه نیاز به مقادیر بیشتری از تنظیمکنندههای رشد خواهد بود. در شرایط رطوبت بیش از حد، گیاهانی بلندتر، نرمتر، سیستم ریشهای ضعیف و گسترش بیشتر بیماریها را باید انتظار داشت.
بر اساس اظهارات آلن هامر آبیاری یکی از مهمترین عملیاتی است که در گلخانه انجام میشود و نباید به افراد بیتجربه محول گردد. برای مدیریت آبیاری، دانش و تجربه بسیار زیادی موردنیاز است. پرورشدهنده باید برهمکنش بین گیاه، محیط ریشه و محیط اطراف را بداند و بتواند هر عاملی را برای بهدستآوردن نتیجه دلخواه مدیریت کند. بهعنوان یک پرورشدهنده، شما یک سیستم رشد را مدیریت میکنید نه فقط محیط کشت ریشه را. اگر شما این شیوه را در پیش بگیرید مشکلات کمتری از جانب رطوبت خواهید داشت.
نکات کلیدی:
– حرکت آب در حفرات خاک از طریق نیروی گرانشی و خاصیت مویینگی است. نیروی گرانش تأثیر ناچیزی بر توپیهای کوچک دارد. خاصیت مویینگی فرایندی کندتر از نیروی گرانش است.
– خروج آب از بستر نشا از طریق تبخیر و جذب توسط ریشههاست. در حقیقت تعرق، کنترلکننده جذب آب توسط ریشههاست.
– دما، مقدار نور، رطوبت نسبی و ویژگیهای فیزیکی محیط کشت نشا همگی با حرکت آب به داخل یا خارج سلول توپی برهمکنش دارند.
– توپیها را میتوان توسط دست، سیستم مه پاش، بومهای آبیاری یا ترکیبی از اینها آبیاری نمود. افزودن رطوبت به محیط کشت باید بر اساس نوع محصول، مرحله رشد، اندازه سینی و شرایط محیطی باشد.
– یک پرورشدهنده خشک بهتر از پرورشدهنده خیس میتواند رشد نشای توپی را کنترل کند.
– مدیریت رطوبت نقطه کلیدی پرورش موفق نشای توپی است.
منبع:کتاب راهنمای تولید نشا و نشای توپی.ترجمه دکتر جمال جوانمردی.انتشارات جهاد دانشگاهی